چهار

ساخت وبلاگ

بخواب ماهی که فردا جراحی داری ایهام یکشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۱۰  |  12:5 AM چهار...ادامه مطلب
ما را در سایت چهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahimaede بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 5 بهمن 1402 ساعت: 14:33

لباس اتاق عملو پوشیدم، یه کلاه مسخره سرم، و مسخره تر از اون یه روسری صورتی که باید روی کلاه بپوشم حتما وگرنه دکترای مرد، همراهای مریض مرد و حتی مگس نر هم اگر رد بشن ازینجا تحریک میشن و اتفاقای بد! انقدر این سیستم مسخرس انقدر مسخرس که حد ندارهاز دم ورودی بیمارستان هم باید چادر سرم باشه و بجز اون حجاب اجباری که شامل مانتو و شال اجباری میشه، باید یه تیکه پارچه مشکی هم مداااام توی دست و پام وول بخوره و توی پروسه پذیرش مدااااااام فحش بدی به خودت و همه چیز این ممکلت.... ایهام یکشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۱۰  |  7:55 AM چهار...ادامه مطلب
ما را در سایت چهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahimaede بازدید : 27 تاريخ : پنجشنبه 5 بهمن 1402 ساعت: 14:33

+علی؟-هوم؟+میای پیشم؟-پیشتم که الان+نه یکم پیش تر-نه نمیتونم از عهده م خارجه+چرا؟-ماهی بخواب دیگه گیر نده خداوکیلی+بهت نیاز دارم-ماهی بخواب نصف شبی ولمون کنپ.ن: یه زمانی توی همین دنیای وبلاگ، رسیدن ماهی و علی به هم، یه آرزو بود! ایهام چهارشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۱۳  |  12:15 AM چهار...ادامه مطلب
ما را در سایت چهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahimaede بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 5 بهمن 1402 ساعت: 14:33

یادم افتاد به اون شبی که کنار دریا مست کردیم و پاره بودیم، من گریه م گرفت رفتم وایسادم کنار دریا و همینجوری که گریه میکردم نگاه میکردم به دریا و آسمون که اصلا مرز نداشتن و قاطی شده بودنطاها اومد کنارم گفت چطوری؟! من هیچی نمیگفتم ولی بعدش شروع کردم به حرف زدن و بلند بلند گریه میکردم.خسته شده بودم... علی برای هر حرکتی که میخواست بزنه بهم میگفت منو از روی صندلی بلند کن... کمرم خیلی درد گرفته بود و دیدن علی توی اون حالت جهنم بود واسم. علی یه آدم بشدت اکتیویه. سر جاش نمیشینه همچین موقعا، آتیش درست میکنه، جوجه رو ردیف میکنه، پا میشه میرقصه این ور اون ور میره. و اون شب مجبور بود بشینه.... یه جاییش دیگه آروم در گوشش گفتم عزیزم یکم کمتر پاشو و بشین من کمرم درد گرفته. شرمنده شد گفت ببخشید عزیزم....اون شب و گریه هام و حرفای طاها که بیشتر ناراحتم میکرد، صدای دریا، شب، خاطره های سال پیشش که با علی اومده بودیم و چقدر فوق العاده بود... یه زخم بزرگی شد برام و باعث شد الان با یادآوریش در حالی که سر کارم و پشت میز، حالمو بد کرد و دیگه نتونستم کاری بکنم ایهام چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۹  |  1:56 PM چهار...ادامه مطلب
ما را در سایت چهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahimaede بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 5 دی 1402 ساعت: 19:29

بعضی موقعا عنوان وبلاگمو یادم میره! ایهام دوشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۰۴  |  12:50 AM چهار...ادامه مطلب
ما را در سایت چهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahimaede بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 5 دی 1402 ساعت: 19:29

ولی خیلی عجیبه ها! اینکه دارم بزرگ میشم خیلی عجیبه. خیلی از مسائل واسم فرق کرده، دغدغه هام تغییر کردن، حتی پول خرج کردنم، اهمیت دادن یا ندادنم به یه سری مسائلچیه این زندگی! ایهام دوشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۰۴  |  12:56 AM چهار...ادامه مطلب
ما را در سایت چهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahimaede بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 5 دی 1402 ساعت: 19:29

یه فکتای پشم ریزونی امشب راجب دوستام شنیدم که حقیقتا پشمام! از فکر خوابم نمیبره باز افتادم تو چرخه ی باطلی به نام رابطه با هدی، که البته انتخاب خودم بود، من آگاه بودم به اینکه قطعا حس سردرگمی، دروغ شنیدن، مبهم بودن و کذایی بودن رو باز هم قراره تجربه کنم ولی حقیقتا نمیدونستم که قراره اون بازم این چرخه ی روابطش رو تکرار کنه! نمیدونستم وقتی میام قراره دوباره عاشق یه نفر دیگه بشه و و و ...از قضاوت میترسم واسه همین اجازه نمیدم حداقل چیزایی که توی ذهنم میاد رو به زبون بیارم. فقط از رابطه ی این شخص با تماااااام افراد نزدیک زندگیم میترسم و خب یه سری چیزا هم تحت کنترل من نیستامشب سعی کردم به دوتا دوست که اسمشون رفیقه ولی ده ماهه که همدیگه رو ندیدیم( نه اینکه نتونستیم و نشده، چشم دیدن همدیگه رو نداشتیم) بفهمونم که چقدر این اخلاقی که دارن چندشه، و خداروشکر که یکم فهمیدن! هر چند که من به پای اونام نمیرسم توی این موارد ولی خب! ایهام شنبه ۱۴۰۲/۰۹/۱۸  |  12:36 AM چهار...ادامه مطلب
ما را در سایت چهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahimaede بازدید : 33 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1402 ساعت: 21:39

عاشق روزایی ام که این وقت روز توی خونم، نور طبیعی خونه رو میبینم،آفتاب نارنجی که داره غروب میکنه رو میبینم، و در همون حال میخوابمولی بعدش که بیدار میشم به زمین و زمون فحش میدم که چرا انقدر خوابیدم:) آخه هوا تاریک باشه بیدار بشی خیلی حس بدیه ایهام یکشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۱۹  |  4:27 PM چهار...ادامه مطلب
ما را در سایت چهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahimaede بازدید : 38 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1402 ساعت: 21:39

همکارم نشسته بغلم داره کاپوچینو میخوره، من ماشین ندارم برم از این دکه سر خیابون بخرم، اون یکی همکارمم رفته ماموریت که بش بگم داری میای بپر ازین دکه دوتا کاپوچینو بخر بیا، و اون یکی همکار بی خیرمم که بش پیام دادم اصن معلوم نیس پادگانه یا زنده س یا چیدر نتیجه : عنوان ایهام پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۳  |  8:10 AM چهار...ادامه مطلب
ما را در سایت چهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahimaede بازدید : 35 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1402 ساعت: 21:39

تاحالا به این ساکتی نبوده اینجاعلی داره تمرین میکنه روی پای راستش، و بعدشم باید بریم تعویض روغنی پسرعمه جان،ضد یخ بریزه سر ماشین و ماشینو چک کنه ببینه این صدای چیه:( امیدوارم فقط یاتاقان نباشه که هر چی پول جمع کرده بودیم باید خرج ماشین کنیمخدایا حالا درسته ما انکارت میکنیم ولی توام دیگه دهن مارو نگا! ایهام شنبه ۱۴۰۲/۰۹/۱۱  |  6:59 PM چهار...ادامه مطلب
ما را در سایت چهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahimaede بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1402 ساعت: 7:39